محل تبلیغات شما

نویسنده: عقیل دغاقله

⭕️ تصور کنید که به عنوان جامعه شناس با شما تماس گرفته شود تا به روستایی بروید و اختلافی که بین کدخدا و کشاورزان پیش آمده را حل کنید. طرف قرار داد شما کدخدا است و قراردادی به مبلغ چند میلیارد با شما منعقد می کند تا درباره اعتراض ها و نیتی کشاورزان آن روستا برای او گزارشی بنویسید و ت هایی ارائه دهید تا وضعیت روستا بهبود پیدا کند. پروژه به ظاهر خوبی است. قرارداد را امضا می کنید.

⭕️ روز بعد به میان روستاییان می روید تا کار را شروع کنید. خیلی سریع متوجه می شوید که کدخدا فرد ظالمی است، کل زمین های کشاورزان را بالا کشیده است، آنها را استثمار کرده است. هر کس چیزی می گوید را به صلابه می کشد. با روستاییان که صحبت می کنید می بینید که آنها از همه چیز گلایه دارند. از وضع لوله کشی آب تا بوی متعفنی که در روستا هست. اما مشکل اصلی در ظلم، استثمار و بی عدالتی آن کدخدا است. روستاییان برای نشان دادن اعتراض خود کم کاری می کنند، دله ی می کنند، خرابکاری می کنند و هیچگونه همکاری نمی کنند.

⭕️ شب که به خانه بر می گردید می مانید که در این وضعیت چه کار باید بکنید. اگر اصل ماجرا را بنویسید که کدخدا نه تنها قرار داد شما را لغو می کند، بلکه از کار و زندگی می افتید و احتمال زندان (تبعات جانی) نیز برای شما وجود دارد. اگر این امور بنیادین را ننویسید که بهبودی حاصل نخواهد شد.

⭕️ گرچه این یک داستان فرضی است، اما در بسیاری از جوامع، به ویژه نظام های اقتدارگرا، آنان که می خواهند در حوزه علوم اجتماعی کار کنند با آن روبرو می شوند. از یک سو، پول و حقوق و زندگی آنها را دولت تامین می کند و سقف معیشت آنان بر ستون اقتدار دولت است. ازسوی دیگر آنها ریشه مشکلات را می دانند و می دانند که گفتن حرف اصلی تبعات سنگینی برای آنها دارد. در پاسخ به این وضعیت ما با چند تیپ جامعه شناس روبرو می شویم:

⭕️ جامعه شناس کدخدامحور: نوع اول جامعه شناسان کسانی هستند که از منظر ایدئولوژیک یا خویشاوندی یا حزبی به کدخدا نزدیک هستند. گرچه تا حدودی باور به نابرابری دارند،‌ اما از منظر آنها کدخدا برحق است و اگر ایرادی هست،‌ از بی درایتی کشاورزان است. در انتها آن کدخدا هم یکی از این کشاورزان است و از اهالی روستا. جامعه شناس کدخدامحور تمام تلاش خود را انجام می دهد تا به کدخدا کمک کند تا وضعیت بهتری پیدا کند. سعی می کند رضایت روستاییان را جلب کند. بخش اصلی قصور را به گردن کشاورزان می اندازد. این جامعه شناس عینک کدخدا را به چشم می زند و به تدریج کل باورهای کدخدا را می پذیرد. از منظر جامعه شناس کدخدامحور قدرت و ابهت آن روستا در قدرت و ابهت کدخدا است. آن کشاورز باید پشت کدخدا بایستد. برای جامعه شناس کدخدا محور این مهم است که وضعیت روستا در برابر سایر روستاهای جهان ارتقا پیدا کند و صد البته که اقتدار روستا منفک از اقتدار کدخدا نیست. 

⭕️ جامعه شناس حرفه ای: در جهانی که زندگی می کنیم حرفه ای» یعنی پول گرفتن بابت بکار بردن یک مهارت/حرفه جهت انجام یک کار. اگر کلید ساز هستید و مشتری به شما کلیدی می دهد، شما نمونه آن کلید را می سازید. به شما نیز ارتباطی ندارد که آن فرد است یا صاحب خانه. در مثال فرضی درباره آن روستا، یک نوع از جامعه شناسان که با آنها روبرو می شویم، جامعه شناسان حرفه ای هستند. اینها را جامعه شناسان مرده شور» نیز می توان نامید. مرده شوری را شاید بتوان نماد مشاغل حرفه ای دوران مدرن نامید. برای یک مرده شور اصولا تفاوتی ندارد که جنازه چه کسی را می شوید. تنها می شوید و پول خود را می گیرد. برای جامعه شناس حرفه ای یا جامعه شناس مرده شور نیز اصلا مهم نیست که کدخدا کیست و چیست و تاریخ و کشاورزان چه هستند و چه می گویند. او دربند مطرح کردن اصولی موضوع نیست. او به فکر حفظ قرارداد و تولید قراردادهای دیگر است. پروژه های کوچک درباره مشکلات روستاییان و در همه این پروژه ها و پژوهش ها او به گونه ای می نویسد که به قبای کدخدا برنخورد و سقف معیتش مشکل دار نشود. او مرده شور است. کدخدا به او پروژه ای را واگذار کرده و او می خواهد آن را انجام دهد. بابت این پروژه نیز پولی می گیرد، کتابی چاپ می کند و ارتقا می گیرد. بقیه ماجرا و اینکه چه بر سر کشاورز یا کدخدا می آید اصولا به او ارتباطی ندارد.

⭕️ جامعه شناس خوش قلب: گروه دیگر از جامعه شناسان را می توان جامعه شناسان خوش قلب نامید. آنها نیز بازی ناعادلانه و بنیان های بی عدالتی را متوجه می شوند. اما از سوی دیگر نه می توانند راه انزوا در پیش بگیرند و نه می توانند به طرح بنیادین موضوعات بپردازند. آنها می دانند که مطرح کردن بنیادین موضوع به لغو قرارداد می رسد و حتی تبعات جانی دارد. بنابراین راه حل بینابین را انتخاب می کنند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. سعی می کنند به کدخدا نزدیک شود، بخشی از واقعیت را با زر ورق به او منعکس کنند و بر اموری خرد مانند آسفالت خیابان ها و آب متعفن روستا متمرکز می شوند. با این کار هم قرارداد آنها محفوظ است و هم آنکه برخی امور مهم انجام شده است و در نتیجه وضع کشاورزان بهبود خواهد یافت. با این همه آنگونه که برخی پژوهش ها نشان داده اند، اقدامات اینچنینی- به دلیل ناتوانی در مطرح کردن بنیان های ناعادلانه در جامعه- یا ناکام می مانند یا توفیق آنچنانی حاصل نمی کنند.

⭕️ جامعه شناس مغضوب (رزمی): جامعه شناسی است که سعی می کند صدای آن کشاورز شود. او درباب بنیان های بی عدالتی می گوید و سعی می کند کت عدالتی را که برتن آن مانکن بی عدالتی کرده اند در آورد و آن را عریان کند. او هر گاه دستش برسد دو مشت هم حواله کدخدا می کند. اینها مغضوبان کدخدا هستند. بوردیو، جامعه شناس فرانسوی، این نوع جامعه شناسی را جامعه شناسی رزمی می داند. جامعه شناس رزمی کار اگر هم ترجمه می کند، آثار رزمی ترجمه می کند.

⭕️ جامعه شناس بیخودی: جامعه شناسی است که متوجه کل ماجرای فوق نیست. او در جامعه شناسی خیلی تئوریک است. هنوز درباره فرق مرحوم پارسونز و مرحوم دورکیم کار می کند. وقتی با او صحبت می کنی، کلی کلمات قلمبه سلمبه تحویلت می دهد. اگر از وضع کشاورزان بپرسی به تقسیم دوران تاریخ به ماقبل کشاورزی و ما بعد کشاورزی می پردازد. آنگاه کلی ایسم و میسم و نام تحویل شما می دهد که چیزی از آنها متوجه نمی شوید اما چاره ای جز سر خم کردن در برابر او ندارید.

البته این تنها چند تیپ ایده آل از جامعه شناسان در نظام های اقتدارگرا هستند و بالتبع امتزاج میان این گروه ها نه ممکن که حتمی است.

 

 

 

مرگ دانشگاه در ایران

جامعه هندزفری زده

یکه تازی ژنرال های مجازی

جامعه ,کدخدا ,کند ,شناس ,کشاورزان ,های ,جامعه شناس ,می کند ,جامعه شناسان ,را می ,جامعه شناسی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها