حالا آنها که به جامعهشناسی علاقهمندند و به فضای مجازی، وقت حرفزدن درباره آن چه این روزها در شبکههای اجتماعی در ایران میگذرد، میگویند وقت بررسی جدی رفتار ایرانیها در فضای مجازی بهطور جدی از راه رسیده است.»
شبکههای مجازی تبدیل به مقر فرماندهی شدهاند؛ آنها حرف میزنند، خط میدهند، تبلیغ میکنند، پیشنهاد میدهند، محروم میکنند، تنبیه میکنند و دستور میدهند! لشکری دارند که گوش به فرمانشان است، آدمهایی که منتظر دستورات اند. از کجا چه بخرند، چه فعالیتی کنند، به کجا کمک مالی کنند، چه لوازم آرایشی و از کدام برند بخرند، بچههایشان را چطور تربیت کنند؟ رستوران و کافه کجا بروند؟ چه کنند؟ چطور زندگی کنند؟ چطور ازدواج کنند و….
شبکههای اجتماعی در ایران پر است از بلاگرهای معروف که خط زندگی مردم را تعیین و هدایتشان میکنند و در آخر از آنها میخواهند در مسیر اهدافشان حرکت کنند. بخشی از این فعالیتهای مجازی، حرکت در مسیر فعالیتهای انساندوستانه، خیرخواهانه، کمک به بیماران و فعالیتهای محیط زیستی است و به نظر میآید برای افزایش آگاهی و اطلاعات مردم و رشد شخصیت اجتماعی و فرهنگیشان انجام میشود اما بخشی دیگر مربوط است به فعالیتهایی بهعنوان مدیران یکی از کانالها یا صفحههای مجازی که دنبال کنندههایشان را جهتدار به سمت فعالیتهای سودجویانه سوق میدهند و در این زمان است که ماجرای دیگری پیش میآید.
مستر تیستر با ۷۰۸هزار دنبالکننده یکی از همین فرماندهان مجازی است که تعداد دنبالکنندههایش به او قدرت مجازی داده است. ماجرا از انتشار عکسهای یادگاریاش با یک شتر زنده و بعد با سر بریده شده آن شتر شروع شد که ظاهرا تبدیل به یک وعده غذایی شده بود. بعد از آن یک کاریکاتوریست گیاهخوار که صفحه اینستاگرامیاش پر از طرحهایی در حمایت از حقوق حیوانات است، کاریکاتور مستر را کشید: سر بریده مستر روی بشقاب و بشقاب در دست شتر.
این آغاز ماجرایی خشن بود. با انتشار این کاریکاتور، مستر تیستر معترض شد به کاریکاتوریست که از قضا زن هم بود، پیام شخصی داد و کار به فحاشی، استفاده از الفاظ رکیک و توهین و تهدید رسید. یک روز بعد درگیری فراتر از اینها رفت و از برخورد با آن کاریکاتوریست به فعالان محیط زیست و حیوانات و در نهایت فعالان حوزه ن کشیده شد. آنها حالا به این معترضاند که چرا مستر در برخورد با زن کاریکاتوریست از توهینهای جنسیتی استفاده کرده و شنیدههای مجازی نشان میدهد، عدهای در حال تنظیم شکایت از او هستند. مستر تیستر حالا معترضان را با ۷۰۰هزار دنبالکنندهاش تهدید میکند، کسانی که او به آنها اگر دستور دهد، سراغشان میآیند و صفحهشان را بهاصطلاح ریپورت» میکنند. تعدادی از دنبالکنندههای او هم در چند روز گذشته، به دستورش سر تعظیم فرود آوردهاند.
تتلو» یا همان امیرحسین مقصودلو»، خواننده پرحاشیه ایرانی، نمونه دیگری است. صفحه او که چندی پیش با چهارمیلیون دنبالکننده، به دلیل فحاشی و استفاده از الفاظ رکیک علیه ن، از سوی اینستاگرام از دسترس خارج شد و حالا در صفحه جدیدی با یکمیلیون و ۸۰۰هزار دنبالکننده، فعالیت میکند، دو روز پیش، انتشار آهنگ جدیدش را مشروط به جمعشدن هفتمیلیون کامنت کرد. هواداران تا روز بعد، ۹میلیون کامنت برایش گذاشتند (اتفاقی که بهنظر میرسد رکورد تعداد کامنت در اینستاگرام را شکسته است) اما چون در مدت تعیینشده این اتفاق نیفتاده بود، تتلو آنها را جریمه کرد و گفت که باید تعداد کامنتها را به ۱۳میلیون برسانند و آنها هم پیروی کردند! مرد جوانی که برای دنبالکنندههایش شرط گذاشت که اگر به تعداد خاصی در لایو» اینستاگرامی او شرکت کنند، با همسرش آشتی میکند، یکی دیگر از نمونههاست.
کم نیستند بلاگرهای پرطرفداری که این روزها بهویژه در اینستاگرام یکهتازی میکنند؛ آنها ارتششان را به بخشهای مختلفی سوق میدهند، از آنها میخواهند تا در فلان صفحه از آنها حمایت کنند، لایک و نظر بدهند، محصولات معرفیشده را بخرند و در نهایت بازتابها را با افتخار منتشر میکنند.
حالا آنها که به جامعهشناسی علاقهمندند و به فضای مجازی، وقت حرفزدن درباره آن چه این روزها در شبکههای اجتماعی در ایران میگذرد، میگویند وقت بررسی جدی رفتار ایرانیها در فضای مجازی بهطور جدی از راه رسیده است. کسانی مانند احمد بخارایی» جامعهشناس از مریدان و مرادان مجازی میگویند و نیروی دافعه در دنیای واقعی و جاذبه ویرانگر در دنیای مجازی. روانشناسانی مانند امیرحسین جلالی» دنبالهروی بیچون و چرای مجازی را نوعی اختلال اجتماعی – فرهنگی میدانند که به دنبال گشتن برای هویتی تازه در بین ایرانیها ایجاد شده است و بعضی فعالان حقوق حیوانات مثل سپهر سلیمی» در واکنش به ماجرای اخیر مستر تیستر» میگویند غذایی که میخوریم صرفا یک انتخاب شخصی نیست و نمیتوان تبلیغ برای غذا توسط بلاگرها را تنها یک تبلیغ تجاری برای سلیقه و طعمی خاص دانست. به اعتقاد تعدادی از فعالان محیط زیست و حقوق حیوانات، اثرگذاری کسانی که برای غذا یا محصولات غذایی خاصی تبلیغ میکنند و در این حوزه به تولید محتوا میپردازند فقط یک انتخاب و کنش فردی نیست.
مریدان مجازی و مرادان فرمانده
احمد بخارایی جامعه شناس
در شبکههای اجتماعی دو اتفاق رخ میدهد؛ یکی این که فرد به آن هویتی که در گذشته نتوانسته بود، دست یابد، دست پیدا میکند؛ همان هویت گمشدهاش و بدین ترتیب در فضای مجازی خودش را هویتدار میبیند. دوم این که فرد در جامعه دافعهای و در فضای مجازی جاذبهای را احساس میکند. زمانی که ما در جامعه یک دافعهای داشته باشیم، ناخودآگاه به سمت جاذبه فضای مجازی و گروهبندی فضای مجازی کشیده میشویم.
این دافعه و جاذبه به شرایط اجتماعی ما برمیگردد؛ زمانی که افراد نمیتوانند هویت گروهی و صنفی خود را در جامعه پیدا کنند، به سمت فضای مجازی کشیده میشوند و آنجا برای خودشان هویت کاذبی را درست میکنند. یکی دنبال هویت اجتماعی است، یکی هویت قومی، آن یکی هویت سنی، دیگری دانشجویی و…. وقتی هر هویتی امکان این را نداشته باشد که در جامعه خودش شکل بگیرد، طبیعی است که به سمت سنگر کوچکی به نام فضای مجازی برود. البته در فضای مجازی هیچ وقت تعاملی شکل نمیگیرد؛ تعامل یعنی یک ارتباط دو سویه، اما آن چیزی که در این فضا شاهدش هستیم، تنها ارتباطهای یکسویه است. اساسا در فضای مجازی همه ارتباطات یکسویه است و فضای مناسبی برای ارتباطات دوطرفه وجود ندارد. فضای مجازی یک فضای تنگ و محدود است و دیالوگ خاصی در آن شکل نمیگیرد، افراد یکهتازی میکنند، چون تصور میکنند که هویتشان را به دست آوردهاند.
آنها در این فضا میتوانند عرض اندام کنند؛ چون احساس میکنند که گروهشان را پیدا کردهاند. هر چند در فضای مجازی گروه بهمعنای واقعی شکل نمیگیرد و ما نمیتوانیم بگوییم که فضای مجازی گروههایی دارد؛ آنجا افراد به صورت یک جماعت دور هم هستند. گروه معنای مشخصی دارد، یک هدف دارد، چارچوبهای مخصوص به خودش را دارد، الگوها، کنشها و واکنشها، مقصد و مسیر مشخصی دارد اما در فضای مجازی مثل اینستاگرام چنین اتفاقی نمیافتد. آنها دور هم یک جماعتی را تشکیل میدهند؛ مثلا یک جماعت ۲۰۰هزار نفری یا حتی یکمیلیون نفری. این جماعت ماهیت گروه را ندارند، ارتباطشان یکسویه است؛ یعنی رفت و برگشتی ندارد. آنها در همین فضا رشد میکنند و فکر و اندیشه و رفتارشان اصلاح هم نمیشود. در فضای مجازی ایرانی افراد به شکل افراطی فعالیت میکنند؛ دلیل آن هم دافعهای است که در جامعه نسبت به روند هویتیابیشان ایجاد شده است. در این شرایط هم طبیعی است که افرادی مریدانی برای خودشان پیدا کنند و از آنجا که رابطه یکسویه است، در آن خبری از عقلانیت نیست و هیجانش هم بسیار بالاست. وقتی یک نفر مثلا مدیر صفحهای در اینستاگرام میشود و تعدادی هم دنبالکننده پیدا میکند، هر چقدر تعداد این دنبالکنندهها بیشتر شوند، او احساس قدرت میکند و دنبالکنندهها برایش حکم لشکری را پیدا میکنند. اینها به همان اندازه که هیجانی رفتار میکنند، به همان شدت هم سطحیاند. به طور کلی در جامعه ما هیجانات وزنه سنگینی دارند و متاسفانه نقش مهمی را هم ایفا میکنند. این موضوع بسیار نگرانکننده است؛ چون این رفتارها میتواند منجر به تغییر و تحول شود، هر چند که موجهای ایجادشده، دامنهشان کم و کوتاه است.
البته به هر حال شبکههای مجازی کارکردهای مثبت و منفی خودشان را دارند. اگر جنبههای مثبت را در نظر بگیریم، میتوان گفت که یک نوع سرمایه اجتماعی در فضای مجازی شکل گرفته است؛ سرمایهای که تعریف سابق را ندارد و شاید بتوان گفت جدید و متناسب با شرایط فعلی است. به هر حال این همه فعل و انفعالات در شبکههای مجازی شکل میگیرد، خیلی وقتها اتفاقات مثبت رخ داده و جریانی را در جامعه ایجاد کرده و تاثیرات خودش را داشته است، اینها هم سرمایه هستند. در گذشته که شبکههای مجازی فعالیتی نداشتند، شرایط فرق میکرد، ما میتوانیم بگوییم که اینها سرمایه اجتماعی مجازیاند.»
ایسنا
مجازی ,فضای ,یک ,هم ,میکنند ,اجتماعی ,فضای مجازی ,در فضای ,در جامعه ,و در ,است که ,فضای مجازی کشیده ,فضای مجازی بهطور ,ایران میگذرد، میگویند
درباره این سایت